×

یادداشت اختصاصی نوبر در آستانه روز خبرنگار/
از لذت نشئگی تا زجر خماری در لابلای صفحات روزنامه

  • کد خبر: 165882
  • 14 مرداد 1399
  • یادداشت اختصاصی نوبر با عنوان «از لذت نشئگی تا زجر خماری در لابلای صفحات روزنامه» را به قلم شاهین بدرحیدری در این نوشتار بخوانید.
    از لذت نشئگی تا زجر خماری در لابلای صفحات روزنامه
  • یک فرد برای کار در یک رسانه، بیشتر از اینکه به یک مغز عاصفی نیاز داشته باشد، باید دارای قلب عاشقی باشد. همین قلب عاشق، اینفرد را تا آخرین روز عمرش و تا آخرین عصاره وجودش، وابسته همین مصیبت خانمانسوز می‌کند.

    البته اگر مغز عاصف، قلب عاشق این فرد را در همان دم نخست همراهی کند که نور علی نور می شود؛ یعنی واویلایی به پا می‌کند که تاآخر عمر با جیب پر از تهی، باید دست را تا خود خدا بلند کند و بر روی سرش چنان فرود آورد تا چشمانش از حدقه بیرون زند.

    اصلا عاصف چیست! عاصف واژه‌ایست عربی که معنای طوفانی، پرآشوپ، بادهای سرسخت و خیلی از این جور کلمات به خود می‌گیرد. شاید بپرسید مگر مغز عاصف می‌شود! بلی، مغز عاصف را در یک خبرنگار می توان جست‌وجو کرد که یک تنه با یک جیب پر از تهی بهنبرد مافیا می‌رود.

    اصلا چرا بلای خانمانسوز! این نیمچه شغل بدتر از هر تریاک و هرئیون و هزار کفت و زهرماریست. همین خبرنگاری چندین مرحله دارد،وارد که می‌شوی، اسم و شهرت‌بازی می‌کنی و چندین جا بخاطر پیشه‌ات سلامت را گرم پاسخ می‌دهند، اوایل حس سرخوشی و نشئگیداری. مدتی که می‌گذرد، قلمت تلختر می شود و جیبت تهی‌تر، به حالت خماری می‌روی.

    بعضا حال و احوالت از نشئگی و خماری بهم می‌خورد و به فکرت می‌رسد به مرکز ترک اعتیاد بروی. خارج که می‌شوی افسرده و افسردهتر می‌شوی، گویی که سرنوشت تو را فقط برای سردی و گرمی کشیدن در این روژگار نوشته اند؛ بار دیگر بازمی‌گردی و می‌شود نقطه،سر خط.

    آری اخوی، گرفتار که شوی خارج شدن از این دایره سخت و سخت‌تر می شود. مغز عاصف، عاصف‌تر می شود و قلب عاشق، عاشق‌تر. حال به خودت مانده که این طغیان و طوفان را به کدامین سمتی بکشانی و عشق و عاشقی را

    بعضا پله می‌شوی برای ناحق، بعضا پل می‌شوی برای نادان، بعضا می‌بینی و می‌گذری، بعضا رد می‌شوی از باطل، بعضا قلمت بهخاطر چندرغاز می‌چرخد و بعضا به ناکجاباد می‌روی!

    جانان! خبرنگاری که در این گیتی برایمان نان و آب نشد و فقط در نشئگی و خماری ما را مشغول خود کرد. لااقل نباید فراموش کرد آنوعده خدایی هست و آخر و عاقبتی. حداقل باید در مسیر حق و خدا قدم برداشت که پاداش ما تنها در دستان اوست.

    آری برادر؛ آمدند و رفتند، کسانی که به نیکی ردی از خود در این دفتر روزگار گذاشتند. به یاد تمامی شهدای خبرنگار، به ویژه شهیدمحمود صارمی‌‌

    اخبار مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *