نوبر: سردار قاسم سلیمانی سمبل دفاع و مقاومت و جهاد علیه باطل بود. او مبارزه با تروریسم را سرلوحه مبارزاتی خود در جبهه مقاومت قرار داد. اگر چه در آخر جان خود را در این راه در طبق اخلاص گذاشت، اما شهادتی چنین او را جاودانه کرد. گر چه با شهادت او کتاب زندگی اش بسته شد اما صفحات جدیدی بر تاریخ معاصر ایران گشود و تاریخ رشادت ها و جان فشانی های او را در قالب مکتب سلیمانی سطر به سطر و صفحه به صفحه مسطور و محفوظ خواهد کرد. به مناسبت آشنایی با مکتب این شهید بلند مرتبه به سراغ سردار اسد بیگی، یکی از فرماندهان جبهه مقاومت رفته ایم و در موضوع تاثیر عاطفی سردار سلیمانی بر شخصیت های جهانی و منطقه ای گفتگویی نموده ایم که در زیر می آید:
- سردار خیلی محبت کردید و خیلی خوشحالیم که امروز با شما در این فضا قرار گرفته ایم از این جهت که شما سالها در کنار سید الشهدای جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی حضور داشتید و در واقع در یک جبهه بودید، لطفا بفرمایید که شخصیت های طراز اول چه نظامی یا بین اللمللی تاثیراتی که از شهادت آن بزرگمرد گرفتند چی بوده اگر بازخوردی را احیانا دریافت کردید، بفرمایید؟
خوب در رکاب حاج قاسم بودن افتخاری بود برای ما. سربازی آن بزرگوار را یدک کشیدن از افتخارات زندگی ما بوده و بودن در محضر ایشان با ارزش پاس کردن چندین واحد دانشگاهی برابری می کرد. نزدیک بیست و دو یا بیست و سه سال با این بزرگوار در حوزه های مختلف کاری در ارتباط بودیم. ولی در این اواخر در سوریه به جهت مباحث کاری تعاملات زیادی داشتیم و در حقیقت تا سال آخر عمر شریف شان در سوریه و عراق توفیق زیارت داشتم. خوب هر از چند گاهی برای بحث های عملیاتی و برای سازماندهی نیروها و برای بازدید از نیروها و سرکشی از نیروها می آمدند هر ماه یک یا دو مورد سفر داشتند به سوریه که ما در آنجا در خدمت شان بودیم. معمولا روال برنامه این بود که قبل از ورود به فرودگاه ما استقبال می کردیم و موضوعاتی که در مورد بحث کاری بود تنظیم می کردیم و جلسات و برنامه ها تنظیم می شد و اعلام می نمود و بر حسب نیاز برنامه ریزی ها انجام می گرفت. مراودات بنده با حاج قاسم در مورد مرکز هماهنگی ایران و روسیه بود. خوب بعد از آن قضایا سفر تاریخی حاج قاسم به روسیه بود.که سال ۱۳۹۳ انجام یافت و منجر به توافقاتی با روس ها شد در رابطه با حضور آنها در سوریه و حمایت از حاکمیت سوریه. البته این دیدار نقش و حجم حضور روسها را از نظر کیفی و کمی خیلی متفاوت نمود.
- یعنی بعد از آن جلسه ظهور و بروز نیروهای روسی در جبهه مقاومت قدری متفاوت تر شد؟
بله. روس ها براساس حضور سنتی خود در بعضی کشورها حضور داشتند. شوروی سابق به شکل خاصی در لیبی و سوریه پایگاه داشتند. حتی ارتش های عراق و مصر و لیبی و سوریه به نوعی ارتش های شرقی بودند. ولی بعد از فروپاشی شوروی تنها پایگاهی که برای روس ها مانده بود پایگاه لیبی و سوریه بود. در حقیقت نیروی دریایی روس ها در بندر طرطوس مستقر بودند و در واقع یک پایگاه دریایی داشتند. بعد از اتفاقات بیداری اسلامی یا به قول عرب ها، بهار عربی و ائتلاف آمریکایی، پایگاه های روسیه را در لیبی بمباران کردند. حتی من خاطرم هست چند تا زیر دریایی روس ها را تعمدا بمباران کردند و پایگاه کاملا متلاشی شد. بعدها به شکل ظاهری یک عذر خواهی کردند ولی آن پایگاه دیگر از بین رفته بود. تنها پایگاهی که از روس ها (شوری سابق) برجا مانده بود پایگاه سوریه بود. در بحران سوریه روس ها منتظر یک اتفاق بودند که ببینند حاکمیت سوریه به چه شکلی در می آید. آنها منتظر بودند که اگر مسلحین یا در حقیقت جبهه النصره یا داعش حاکمیت پیدا بکند، بروند با آنها مذاکره بکنند، هدف روس ها این بود که پایگاهی در سوریه داشته باشند، برای آنها خیلی مهم نبود حاکمیت سوریه بشار اسد باشد یا گروه مسلح داعش باشد؛ اما روس ها یک نگرانی های خاصی داشتند چون عملکرد تکفیری ها را دیده بودند و شاهد جنایت های آنها بودند. از طرفی هم نگران حاکمیت اسد نبودند چون اکثر مناطق سوریه به اشغال داعش و جبهه النصره در آمده بود. از حمایت های منطقه ای همسایه های خائن و در حقیقت جنایتی که در حق دولت سوریه کرده بودند احزاب و گروه های مسلح تندرو سلبی شکل گرفته بود و با حاکمیت مبارزه می کرد و نزدیم به هشتاد درصد جغرافیای سوریه در اختیار گروه های مسلح بود. روس ها از این نگران بودند و این نگرانی مانع از آن می شد که از حاکمیت دفاع بکنند.
این سفر تاریخی حاج قاسم به روسیه به نمایندگی از نظام بود. اوایل بحث طرح موضوع ملاقات، آقای پوتین گفته بود یک ربع تا بیست دقیقه می توانم در خدمت شما باشم. ( برای آقای پوتین هم جای تعجب بود که از بین روسای نظامی و دیپلماتیک ایران برای دیدار با پوتین، در آن زمان حاج قاسم که چندان هم رسانه ای نشده بود، انتخاب شده بود و هم جای سوال بود که بلاخره آن همه فرمانده هان عالی رتبه، رئیس ستاد کل، فرمانده کل ارتش و … چرا فرمانده نیروی قدس از طرف نظام نظام جمهوری اسلامی برای دیدار با پوتین انتخاب شده بود. در ابتدای جلسه حاج قاسم تحلیلی از منطقه بخصوص از سوریه می کند و جایگاه روسیه در منطقه را برای آقای پوتین توضیح می دهد و بلایی که سر روس ها در لیبی آمد را متذکر می شود و می گوید اگر انتظار دارید که همین پایگاهی که دارید سرنوشت ش مثل سرنوشت پایگاه لیبی شود ما کاری نداریم ولی اگر می خواهید جایگاهی داشته باشید و یک موقعیت منطقه ای داشته باشید ضرورت ایجاب می کند که شما مشارکت بکنید و مانع سقوط حاکمیت سوریه بشویم و بشار اسد در راس حاکمیت بماند چرا که رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم است. آقای پوتین تا حدودی متقاعد می شود ولی وقت می طلبد تا با فرمانده هان و مسئولین سیاسی مشورت بکند لذا یک فرجه از حاج قاسم می گیرد تا مشورت بکند و جواب بدهد. حاج قاسم خودش این را می فرمود که هم زمانی این فرجه با وقت نماز مصادف می شود و این عین گفته حاج قاسم است که بیان کرده است؛ بهترین نماز عمرم را در کاخ کرملین مرکز کفر و الحاد و بی دینی که زمانی در آنجا بر علیه خود انقلاب اسلامی برنامه ریزی می شد با اذان و اقامه که خودش اقامه می کند، می خواند. بعد از مشورت پوتین با فرمانده هان و مسئولین کشور ادامه جلسه را پی می گیرد و جلسه بیست دقیقه ای، سه ساعت و نیم طول می کشد. بالاخره آقای پوتین قبول می کند به این شرط که ایران به شکل وسیع مشارکت کند و روس ها از لحاظ سلاح و تجهیزات و آتش پشتیبانی و قدرت هوایی که نسبت به کشورهای دیگر قدرتمند هستند پشتیبانی کنند. به هر حال روس ها به شکل قوی ورود پیدا کردند.
این نقش و جایگاه حاج قاسم را می رساند. تاثیرات این فرمانده قدس برای رئیس جمهور یک کشور قدرتمند جهانی کاملا روشن شد در نتیجه مشارکت روس ها موازنه قدرت در منطقه به هم خورد.
- احیانا از سایر شخصیت هایی که در واقع بازخورد هایی نسبت به شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی داشتند بلاخره فرماندهانی که با هم در ارتباط بودید یا بزرگوارانی که در کشور دوست و برادر سوریه و عراق بودند و سایر عزیزانی که در جبهه مقاومت نقش ایفا کردند، بحثی است که از زبان شما شنیدنش جای لطف دارد؟
بعد از مباحثی که عرض شد، رسیدیم به تعامل و همکاری های منطقه ای و بازپس گیری مناطق اشغالی نیاز به طراحی عملیات داشت.
هفتاد و پنج درصد خاک سوریه در اشغال داعش بود و این رقم قابل توجهی است. حاکمیت سوریه به شکل جزیره ای شده بود. یک نقطه ای در حمس یک نقطه ای در حلب یک نقطه ای حما، یک نقطه ای در جنوب سوریه در هویدا و عاص و میشه گفت که کشور عملا سقوط کرده بود و تکفیری ها به دیوارهای کاخ ریاست جمهوری رسیده بودند. و این ایجاد نگرانی می کرد لذا نیاز بود به یک طراحی مشترک چند جانبه که اتحاد سه گانه ایران، روسیه و سوریه آن را به وجود آورد. در داخل متحدین جریان جبهه مقاومت وجود داشت که متشکل از زینبیه ،فاطمیون، حیدریون ،حزب الله حتی حسینیونی هم بودند که از کشورهای اروپا از کشورهای شوروی سابق از حوزه قفقاز ما داشتیم. خاطرم هست عزیزی از آذری های آلمان آمده بود هم مشتاق جنگیدن در جبهه مقاومت بود تا از حرمین حضرت زینب(ع) حضرت رقیه(س) دفاع نماید و مال و منال خودش را هم آورده بود. آن برادر آذری دارو ندارش را آورده بود می گفت سه ماه است من به دنبال رسیدن به این مکان هستم.
فرماندهان روس ها هر کدام که می آمدند برای طرح ریزی عملیات، پیوست های مختلفی هم می آوردند پیوست لوجستیکی، پیوست توپخانه، اطلاعات و بهداری همه ی این پیوست ها را داشتند. حاج قاسم همه را می شنید آخر سر همه نگاه ها به دهان مبارک حاج قاسم بود. حاجی نمی خواست زیاد دخالت بکند ولی همه اصرار می کردند که نظر بدهد. حاجی هم نظراتش را می داد و نکات مثبت و منفی طرح ها را می گفت و نهایتا پیشنهادی میکرد. من جلسه ای یادم نیست که خاتمه پیدا بکند ولی آن پیشنهاد حاجی مصوب نشود. من یکبار از فرمانده عالی رتبه روس پرسیدم که شما بلاخره ادعا دارید شما سپهبد هستید و طرح ها و پیوست های خوبی دارید چرا در آخر سر نظرات حاج قاسم را قبول میکنید. او گفت: حاجی کم تر کسی نیست، حاجی تجربه جنگ هشت ساله دارد. تجربه لبنان و عراق و سوریه را دارد. می گفت من می دانم ایشان مطلبی نمی گوید که خارج از میدان واقعیت ها باشد. حتی حاج قاسم یک اطلاعاتی می داد به این فرماندهان که توی نقشه نبود. حاج قاسم اشرافیت کامل اطلاعاتی داشت، اشرافیت فرماندهی داشت. فرماندهان مجذوب شخصیت حاجی بودند. من یادم هست فرماندهان روس درخواست برگزاری جلسات می کردند، می دیدیم که نیازی به جلسات نیست اما بعدا می فهمیدیم که اینها می خواستند خود حاجی را ببینند و جلسه بهانه بود. خودشان هم می گفتند که این جلسات بهانه است تا شما را ملاقات کنیم. حتی فرماندهان سوری وزیر دفاع سوریه، رئیس ستاد سوریه، مسئول پرونده مسلحین، شخصیت های عالی رتبه بعد از آقای بشار اسد از صمیم قلب از روی محبت مجذوب شخصیت حاج قاسم شده بودند. حاجی هم با آنها با حالت خاص معنوی و برادرانه صحبت می کرد.
فرمانده روس می گفت که پیروزی هایی که شما به دست می آوردید با پیروزی های ما متفاوت هست. می گفت شیوه تعامل فرمانده هان جبهه مقاومت با زیردستان به شکل احترام و در حقیقت تکریم از رزمندگان بود. ما خوب یک ارتش کلاسیک نظامی خشک و تحکم آمیز و آمرانه و پرخاشگرانه داشتیم. اما حالا روحیه من عوض شده است. می گفت با زیردستان با احترام و عزت برخورد می کنم. این ها تاثیرات عاطفی سردار سلیمانی بر فرماندهان روسی بود.
حاج قاسم در روزهای یک روحیه خاصی داشت من گفتم حاج قاسم کلا بریده است. حاج قاسم در روزهای آخر دائم الذکر بود ، خوب نمی خوابید و استراحت نمی کرد. کم تر از سه یا چهار ساعت استراحت می کرد. قبل از نماز و بعد از نماز صبح یک یا یک ساعت و نیم راز و نیاز می کرد. راز و نیاز شبانه داشت. فعالیت های روزمره اش که شروع می شد تا دوازده شب ادامه داشت. این مرد خستگی ناپذیر بود.
- بسیار ممنونم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
من هم سپاسگذارم و اجرتان با خدا.
گفتگو: علی آقایاری
دیدگاهتان را بنویسید